1-« فاولاهن يوکل الله به مَلکا يزعجه في قبره »، حالا ما فکر ميکنيم اين سستيها که در استخفاف به نمــاز داشته ايم زياد مهــم نبوده، آخرش اين است که خـدا ميبخشد؛ زياد مهـم نبوده؛ خيلي چيز مهمي بوده، حالا اين قسمتي از بيانات است که در اينجا وارد شده دقت کنيد. اولش اين است که خــدا مَلَکي را موکل ميکند که در قبرش به او عذاب ميکند در بـــرزخ.
2- « و الثانية يضيق عليه قبره » ، و دومين چيز که خدا براي او پيش ميآورد اين است که عــالم قبرش براي او تنگ ميشود؛ اين را ديگر نميفهميم که چگونه تنــگ ميشود.
3- « الثالثة تکون الظلمة في قبره »، و سومي اش اين است که عالــم قبرش براي او ظلمــاني ميشود.
« و اما اللواتي تصيبه يوم القيامة »،