اول برای حال واحوال دو گروه از انسانها مثالی میزند و تشبیه میکند.
ابتدا کسانی که راه خود را کج کردند و به خاکی زدند. یعنی با آن همه نشانه و دلیل و روشنی، کوره راه لجاجت و بد قلقی را انتخاب کردند. خدا و پیامبر و آیههای روشن را انکار کردند. بر سر کوچهی خدا نشستند تا راه را ببندند به خیال خودشان! یا به مسافران راه خدا آدرس غلط بدهند. زندگی ابدی و آخرتی را زیر سۆال بردند. بیچارهها در توهم شکست دادن خدا بودند. غافل از آنکه با خدا هر که درافتاد، ورافتاد!![1]
همان مقاومتی که در مقابل صدای حق کردند، سبب شد تا چشم و گوش درونشان بسته شود.
"خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ "[2] "
خدا بر دلها و گوشهای آنها مُهر نهاده و بر چشمهایشان پردهای افکنده شده" به همین خاطر درست مثل آدمهای نابینا و ناشنوا، وجدانی کورو کر دارند.
در مقابل، کسانی هستند با قلبی سرشار از ایمان و عملکردی قابل دفاع.برای خدا سر به زیر و متواضع. بهشتی ؛ یعنی همین آدمهای دوست داشتنی.[3] چشم دلشان بصیر و بینا؛ سامعهی درونشان تیز و گوش به فرمان.
اینجا باید کلاهها قاضی شود برای یک سۆال ساده و عمیق؛ اینها مثل هماند؟
"مَثَلُ الْفَرِیقَیْنِ كَالأَعْمَى وَالأَصَمِّ وَالْبَصِیرِ وَالسَّمِیعِ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلاً أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ "[4] "
مثل این دوطایفه (مۆمنان و منکران)، مثل کور و کر، بینا و شنواست، آیا این دو همانند یکدیگرند؟ آیا پند نمیگیرید؟"
این تأمل کوتاه، به من و تو میگوید باید برای باز ماندن چشم دل و گوش درون، که ابلیس لجباز نفس در کمینش نشسته،کاری کرد. مگر نه؟
پی نوشت ها:
[1] - شرح حال کافران در آیات 17 تا 20 سوره هود
[2] - بقره، 7
[3] - حال مۆمنان در آیه 23 هود
[4] - هود، 24